تنهایی تک واژه سنگینی است
یک واژه است ولی عمق یک زندگیست
سالها گذشت وتنهایی سلطان دلم شد
سلطان دل غریب وحسرت کشم شد
ای آشنا ، عالم تنهایی چه خوش است
هرچه باشد از گدایی عشق خوشتر است...
من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم:
1.الان توی اینترنتی
2. الان تو سایت منی
3. یک انسان هستی
4.الان داری پست منو میخونی
5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ
7.الان داری امتحان میکنی
8.الان خنده ات گرفت
9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته ام
10. الان چک کردی ببینی واقعا جاانداختم عدد 6 رو یا نه
11. الان باز خندیدی
12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم
13. الان چک کردی ببینی کدومه
14. پیداش نکردی و داری فحشم میدی
15. ولی نمیدونی که منم درم به تو میخندم چون منظورم عدد 1 بود که 8 بار تا الان نوشتم :)))
بابک زنجانی دروغ گفته بود!
بابک زنجانی در سلسله داستانهای دنبالهدار خود از چگونگی میلیاردر شدن به یک نام اشاره کرده است. محسن نوربخش رئیس کل فقید بانک مرکزی. زنجانی مدعی است در مسیر کاری خود برخورد با مرحوم نوربخش موجب شده کارمزدی 17 میلیونتومانی به دست آورد. در آن زمان به طور متوسط قیمت آپارتمان در تهران حداکثر 170 هزار تومان بوده است.
زیرا آقای میلیاردر میگوید با این پول در خیابان میرداماد یک دفتر خریده است. گزارش مرکز آمار نیز نشان میدهد قیمت خرید یک متر مربع واحد مسکونی در شهر تهران به طور متوسط 160 هزار تومان بوده است. با این حساب آقای میلیاردر توانسته با یک تومان کارمزد برای فروش هر دلار در بازار آزاد، سود 17 میلیونتومانی به دست بیاورد.
سودی که به گفته او با لطف خدا حاصل شده و از قبل آشنایی با مرحوم نوربخش. زیرا او در دوران سربازی راننده وی بوده و دکتر نوربخش پس از سربازی به او اعتماد کرده و زنجانی را در کنار چند تن دیگر رابط بانک مرکزی برای تزریق ارز به بازار قرار داده است.
آیا آقای نوربخش رانندهای به نام بابک زنجانی داشته است؟
یزدانپناه، سالهای سال رئیس دفتر مرحوم نوربخش در وزارت اقتصاد و بانک مرکزی بوده است. شخصی که نزدیکترین ارتباط کاری را با او داشته است و بدون شک کسی را که قریب به دو سال راننده رئیس کل بوده و نامه در کارتابل وی قرار میداده از یاد نمیبرد.
یزدانپناه با صراحت میگوید: مرحوم نوربخش هیچگاه رانندهای به نام بابک زنجانی نداشته است. حسن معتمدی مدیر سیاستها و مقررات ارزی نیز یک گام جلوتر از یزدانپناه قدم برمیدارد. او میگوید: راننده رئیس کل بانک هیچگاه سرباز نبوده است و چهرههایی که این مسوولیت را داشتند، تماماً چهرهای جاافتاده بودند.
اما شاید نکته کلیدی را محمدرضا شجاعالدینی معاون اداری و مالی پیشین بانک مرکزی بیان کرده است. او میگوید پس از آنکه این ادعا را شنیده با توجه به آنکه تصویر چاپشده از بابک زنجانی برایش غریب بوده از دوستانش در معاونت مالی و اداری خواسته تا سابقه بابک زنجانی را در این بانک بررسی کنند. پاسخ معاونت مالی و اداری جالب بوده است: هیچگونه سابقهای از بابک زنجانی در کارگزینی بانک مرکزی وجود ندارد.
گرچه با رد ادعای اول بابک زنجانی مبنی بر آنکه راننده زندهیاد نوربخش بوده است، ادعای دوم نیز رد میشود اما محمدجواد وهاجی قائممقام بانک مرکزی حرف آخر را زده است. در دوران مرحوم نوربخش کمیته تزریق ارز به بازار زیر نظر او فعالیت میکرده است. بنابراین او تمامی چهرههایی که رابط بانک مرکزی بودهاند به خوبی میشناسد.
آقای وهاجی میگوید: به هیچ وجه شخصی به نام بابک زنجانی را نمیشناسد. بدبیارهای آقای میلیاردر تمامی ندارد، پس از دو میلیارد دلار پول نفتی که به وزارت نفت نیامده، ریزش گود ایران زمین، باز شدن پای باشگاه راهآهن به رشوه به داوران و ... تکذیب ادعای نقطه آغاز پولدار شدن او اتفاق تازهای به حساب میآید.
اما این اتفاق با دیگر بدبیاریها فرق دارد. شاید بازگشت پول وزارت نفت به بهانه تحریم طول بکشد، خانههای اطراف گود ایران زمین را با پول بخرد، در ماجرای رشوه خود را کنار بکشد اما در این ماجرا پس از تکذیب مدیران مرحوم نوربخش باید اثبات ادعا کند.
آقای پولدار اگر سندی نداشته باشد این بار نه بهانه میتواند بیاورد نه پولش چارهساز است. حتی اگر خانواده نوربخش اعاده حیثیت نکند یا بانک مرکزی اقدام قانونی انجام ندهد زنجانی با بحران هویت روبهرو است. او چگونه توانسته صاحب این موقعیت شود؟ مردی که تلاش کرده بود با دو گفتوگو مسائل پیرامون خود را شفاف کند دوباره به کانون ابهام باز خواهد گشت./
نمیدونستم الیسا به عنوان ملکه احساس انتخاب شده....
خدا وکیلی حقش بود هم زبون نیستیم ولی خیلی وقتا صداش همونیه که تو لحظه هام لازمه...
تعبت منک
ازت خسته شدم
تعبت منک عشان مالیش غیرک ولا بستغنى عنک
ازت خسته شدم چون نه جز تو کسی رو دارم ونه میتونم ازت صرف نظر کنم
وعشان بحبک مالیش مکان فی زعل أروح له الا حضنک
و چون خیلی دوستت دارم توی دلخوری هام هیچ جای دیگه جز اغوشت رو سراغ ندارم
وعشان مالیش غیرک حبیب
و چون جز تو هیچ عشق دیگه ای ندارم
لو قلت امشی توحشنی قبل ما تمشی خطوة بعیدة عنی
اگه بگی میخای بری قبل از یک قدم ازم دور بشی دلتنگت میشم
بتضحک فی وشی بمسح دموعی وبنسى لیه قلّلت منی
به روم لبخند میزنی واشکهام رو پاک میکنم و فراموش میکنم چرا با من بد رفتاری کردی
وبقول ما فیش فالحب عیب
و باخودم میگم تو عشق هیچی عیب نیست
بقلیلی برضى وبستنى منک کلمة حلوة تقولّها لیا
به کمترین ها راضی میشم و منتظر یه حرف عاشقونه از توهستم
بأسمعها بهدى وانسى انی عشت معاک أقل من العادیة واصبر علیک
تا با شنیدنش اروم بشم و فراموش کنم که با تو خیلی کم تر از لیاقتم زندگی کردم ولی بخاطرت صبر میکنم
من حبی فیک
بخاطر عشقی که نسبت به تو دارم
هتحس امتى إنی مافیش فی إیدیّا حاجة غیر انی احبک
کی میخای متوجه بشی که هیچ کاری جز دوست داشتن تو ازم بر نمیاد
وان کنت ساکتة فعشان ما تحرمنیش فی یوم من العیشة جنبک
و اگه سکوت اختیارکردم فقط به این خاطر که من رو از زندگی درک نارت محروم نکنی
وما اقدرش أعیش غیر بین ایدیک
و فقط میان دستهای تو میتونم زندگی کنم
لیه کل همک فی الدنیا تثبت بس انی مش مهمة والرای رأیک
چرا اسرار داری ثابت که من هیچ ارزشی ندارم وحرف حرفه توئه
وانی انا جنبک مالیش ولا أی کلمة وبعیش معاک صورة وخلاص
و اینکه من در کنار تو حق اظهار نظر ندارم و فقط به عنوان یک شی باهات زندگی میکنم
انا عشت عمری برضیک وبآجی کتیر انا على حساب کرامتی
همه زندگیم رو صرف راضی نگه داشتن تو کردم و خیلی وقتا ازخ ودم گذشتم
کان کل همی ان انت تغلط واسمعک بتقول حبیبتی
و فقط برام مهم بود که بهم بی احترامی کنی وبعدش من رو عزیزم صدا کنی
وعشان رضاک خسرت ناس
و برای راضی نگه داشتنت خیلی ها رو از دست دادم
بقلیلی برضى وبستنى منک کلمة حلوة تقولّها لیا
به کمترین ها راضی میشم و منتظر یه حرف عاشقونه از توهستم
بأسمعها بهدى وانسى انی عشت معاک أقل من العادیة واصبر علیک
تا با شنیدنش اروم بشم و فراموش کنم که با تو خیلی کم تر از لیاقتم زندگی کردم ولی صبر بخاطرت صبر میکنم
من حبی فیک
بخاطر عشقی که نسبت به تو دارم
هتحس امتى إنی مافیش فی إیدیّا حاجة غیر انی احبک
کی میخای متوجه بشی که هیچ کاری جز دوست داشتن تو ازم بر نمیاد
وان کنت ساکتة فعشان ما تحرمنیش فی یوم من العیشة جنبک
و اگه سکوت اختیارکردم فقط به این خاطرهکه من رو از زندگی درک نارت محروم نکنی
وما اقدرش أعیش غیر بین ایدیک
و فقط میان دستهای تو میتونم زندگی کنم
بابک زنجانی دروغ گفته بود!
بابک زنجانی در سلسله داستانهای دنبالهدار خود از چگونگی میلیاردر شدن به یک نام اشاره کرده است. محسن نوربخش رئیس کل فقید بانک مرکزی. زنجانی مدعی است در مسیر کاری خود برخورد با مرحوم نوربخش موجب شده کارمزدی 17 میلیونتومانی به دست آورد. در آن زمان به طور متوسط قیمت آپارتمان در تهران حداکثر 170 هزار تومان بوده است.
زیرا آقای میلیاردر میگوید با این پول در خیابان میرداماد یک دفتر خریده است. گزارش مرکز آمار نیز نشان میدهد قیمت خرید یک متر مربع واحد مسکونی در شهر تهران به طور متوسط 160 هزار تومان بوده است. با این حساب آقای میلیاردر توانسته با یک تومان کارمزد برای فروش هر دلار در بازار آزاد، سود 17 میلیونتومانی به دست بیاورد.
سودی که به گفته او با لطف خدا حاصل شده و از قبل آشنایی با مرحوم نوربخش. زیرا او در دوران سربازی راننده وی بوده و دکتر نوربخش پس از سربازی به او اعتماد کرده و زنجانی را در کنار چند تن دیگر رابط بانک مرکزی برای تزریق ارز به بازار قرار داده است.
آیا آقای نوربخش رانندهای به نام بابک زنجانی داشته است؟
یزدانپناه، سالهای سال رئیس دفتر مرحوم نوربخش در وزارت اقتصاد و بانک مرکزی بوده است. شخصی که نزدیکترین ارتباط کاری را با او داشته است و بدون شک کسی را که قریب به دو سال راننده رئیس کل بوده و نامه در کارتابل وی قرار میداده از یاد نمیبرد.
یزدانپناه با صراحت میگوید: مرحوم نوربخش هیچگاه رانندهای به نام بابک زنجانی نداشته است. حسن معتمدی مدیر سیاستها و مقررات ارزی نیز یک گام جلوتر از یزدانپناه قدم برمیدارد. او میگوید: راننده رئیس کل بانک هیچگاه سرباز نبوده است و چهرههایی که این مسوولیت را داشتند، تماماً چهرهای جاافتاده بودند.
اما شاید نکته کلیدی را محمدرضا شجاعالدینی معاون اداری و مالی پیشین بانک مرکزی بیان کرده است. او میگوید پس از آنکه این ادعا را شنیده با توجه به آنکه تصویر چاپشده از بابک زنجانی برایش غریب بوده از دوستانش در معاونت مالی و اداری خواسته تا سابقه بابک زنجانی را در این بانک بررسی کنند. پاسخ معاونت مالی و اداری جالب بوده است: هیچگونه سابقهای از بابک زنجانی در کارگزینی بانک مرکزی وجود ندارد.
گرچه با رد ادعای اول بابک زنجانی مبنی بر آنکه راننده زندهیاد نوربخش بوده است، ادعای دوم نیز رد میشود اما محمدجواد وهاجی قائممقام بانک مرکزی حرف آخر را زده است. در دوران مرحوم نوربخش کمیته تزریق ارز به بازار زیر نظر او فعالیت میکرده است. بنابراین او تمامی چهرههایی که رابط بانک مرکزی بودهاند به خوبی میشناسد.
آقای وهاجی میگوید: به هیچ وجه شخصی به نام بابک زنجانی را نمیشناسد. بدبیارهای آقای میلیاردر تمامی ندارد، پس از دو میلیارد دلار پول نفتی که به وزارت نفت نیامده، ریزش گود ایران زمین، باز شدن پای باشگاه راهآهن به رشوه به داوران و ... تکذیب ادعای نقطه آغاز پولدار شدن او اتفاق تازهای به حساب میآید.
اما این اتفاق با دیگر بدبیاریها فرق دارد. شاید بازگشت پول وزارت نفت به بهانه تحریم طول بکشد، خانههای اطراف گود ایران زمین را با پول بخرد، در ماجرای رشوه خود را کنار بکشد اما در این ماجرا پس از تکذیب مدیران مرحوم نوربخش باید اثبات ادعا کند.
آقای پولدار اگر سندی نداشته باشد این بار نه بهانه میتواند بیاورد نه پولش چارهساز است. حتی اگر خانواده نوربخش اعاده حیثیت نکند یا بانک مرکزی اقدام قانونی انجام ندهد زنجانی با بحران هویت روبهرو است. او چگونه توانسته صاحب این موقعیت شود؟ مردی که تلاش کرده بود با دو گفتوگو مسائل پیرامون خود را شفاف کند دوباره به کانون ابهام باز خواهد گشت./
لیست کل یادداشت های این وبلاگ