سلام
سعید جان با این کارات فقط داری بیشتر منو رنج میدی
جواب تلفنمو نمیدم هر کاری داری برام نظر بذار
اگر برات مهم بود پسور وبلاگو فراموش نمیکردی
منم قاطی کردم و متاسفانه پای خونواده اش و کشیدم وسط و گفتم : "به درک که اون عوضی(برای اولین بار خطاب به برادرش که کوچیکتره) نیومد چرا خودت تنهایی نرفتی ؟" که دوباره عصبانی شد و گفت چه ربطی به اون داره، من میگم تو داد نزن و باز هم بحث شد... . گفتم اگه می رفتی خستگیت در می رفت و یه کم سرحال میشدی و اینطوری نمیشد.
قضیه از این قراره که غروب که اومد گفت اگه کاری نداری میخوام برم استخر، منم خداییش خوشحال شدم و گفتم نه حتما برو ، آخه چند وقتیه خیلی درگیره و خسته شده. بعدش اس داد به برادرش که با هم برن و اون هم گفت که داره میره بیرون خرید و نمیاد و واسه همین کلا آقای همسر هم نرفت استخر.
اینجا بود که سیمهای منم جرقه زد و اتصالی کرد و قاطی کردم و اون حرف و زدم . آخه دو سه هفته پیش که خواهرها و برادراش مهمونمون بودن به اصرار زیاد همین برادر شوهر و با اینکه آقای همسر اصلا موافق نبود به زور همگی رفتن استخر، فکر کنم فقط میخواستن هفت تا بلیط مجانی هدر بدن، فکر می کنن مجانی بهمون میدن، تازه روز قبلشم با بلیط همین برادر شوهر رفته بودن که همسری کار داشت و نرفت. و چون خودش بلیط داده بود میخواست حتما همسر هم بلیط بده . البته اینا هیچ ارزشی نداره ولی طرز فکرشون حال به هم زنه. تازه تو استخر هم انقده سر و صدا کرده بودن که آقای همسر که اومد معلوم بود حالش خوش نیست و اونروز هم یه بحث داشتیم . اونروز بروز نداد ولی بعدا لو داد که از دست مسخره بازیشون تو استخر ناراحت شده بود.
این بود که گفتم هرچی می کشم از دست خانواده توئه ، که هیچوقت خیرشون به من نمیرسه و همیشه شرشون دامن منو میگیره ، اوندفعه به زور بردت و اونجوری شد ایندفعه هم نیومد و اینطوری شد . میدونم اشتباهه ولی چیکار کنم تا یه چیزی میشه تموم کارهاشون میاد جلو چشمم و اعصابم بهم میریزه و اونا رو مقصر می کنم . میدونم کارم درست نیست ولی دست خودم نیست و انصافا با حرفها و کارهاشون تو این همه سال خیلی ازم انرژی گرفتن . اگه عمدا این کارها رو می کنن خدا شرشون و به خودشون برگردونه.
"بالاخره امام
مجتبی سلام الله علیه هم امام بود ، در شرایطی قرار گرفت که مجبور شد صلح
کند" ؛ "شما چرا اینهمه گیر سه پیچ دادید به کربلا؟ خب امام حسن سلام
الله علیه هم امام بود ، چرا آن بزرگوار را الگو قرار نمی دهید؟" ؛ "این
حرف شما یعنی امام حسن سلام الله علیه زبانم لال خائن بود ، کی گفته صلح کردن با
دشمن بد است؟ همین افراطی هایی مثل شما بودند که امام را مذل المومنین خطاب
کردند" ؛
"..."
جملات بالا از پر بسامد ترین جملات تاریخ انقلاب است ، از
همان اول نهضت که امام خمینی (ره) قیام سید الشهدا سلام الله علیه را الگو قرار
دادند تا همین امروز (دقیقا همین امروز) عده ای این جملات را تکرار می کنند ،
واقعا نمی شود امام حسن سلام الله علیه را الگو قرار داد؟
اینجاست که "الا و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و
الصبر" معنی پیدا می کند ، بصیرت لجن پراکنی علیه این و آن نیست ، کشف روابط
فضایی!!! بین فتنه ی 88 با شهادت هابیل توسط قابیل نیست ، انحراف یابی و... هیچ
کدام مصداق بصیرت نیست ، بصیرت امری است ضروری برای ادامه ی جریان عدالتخواهی (مراجعه
کنید به سیره امیرالمومنین سلام الله علیه از دیدگاه رهبری انقلاب ؛ کتاب انسان
250 ساله)
فهم سیره ی اهل بیت سلام الله علیه و سبک تحلیل جریانات صدر
اسلام ، تاثیر زیادی در تعیین جهت امروزمان دارد ، اینکه ائمه سلام الله علیهم
اجمعین را 14 نفر جدا از هم نبینیم ، اینکه بدانیم هدف اصلی "تمام"
آنها ایجاد حکومت دینی و برقراری قسط بود ، حتی امامی که صلح کرد ، حتی امامی
که دعا خواند ، حتی امامی که مکتب علمی راه انداخت ، حتی امامی که...
نکته برداری هایی از کتاب انسان 250 ساله داشتم ، این روز
ها خواندنش بسیار راه گشاست ، البته هیچ چیز جای خواندن خود کتاب را نمی گیرید. (نکته برداری ها در وبلاگ تا آخرین قطره ی خون)
*اگر فهم درستی از سیره ی اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین داشته
باشیم ، می فهمیم که انقلاب اسلامی نه فقط حرکت سید الشهدا سلام الله علیه ، بلکه
سیره تمام ائمه سلام الله علیهم اجمعین را الگو قرار داده است ، یعنی تلاش برای حاکمیت
جهانی اسلام و برقراری قسط و عدل.
**در زمان امام مجتبی سلام الله علیه ، جریان حق شکست خورد و این
شکست به دلیل ضعف بینش عمومی جامعه و امری تحمیلی به امام بود ، شیرین نبود ،
افتخار آمیز نبود ، جریان حاکمیت حق هم حسابی عقب انداخت ، اگر آن حادثه ی تلخ اتفاق
نمی افتاد ، "قطعا" فاجعه ی کربلا حادث نمی شد.
***صلح امام حسن سلام الله علیه ، عقب نشینی بود ، ولی
گردن کج کردن و تسلیم نبود ، امام صلح نامه ای را امضا کردند که بسیاری از بند
هایش به نفع امام بود نه معاویه.(حتما متن صلح نامه را بخوانید)
****اینکه شراطی را بوجود بیاوریم که دوباره "نرمش
قهرمانانه" کنیم ، امری نیست که عده ای بدان مباهات می کنند ، عقب نشینی از
شرایط بدر و خیبر است...
*****روش شناسی جریان حق ، امروز هم برای کسانی که ادعای
حقبقت دارند راه گشاست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ