چهارشنبه 92 مهر 3 , ساعت 4:23 عصر
ابوسعید ابوالخیر به شاگردش گفت: چرا
دیر آمدی؟ گفت: یک پولدار نیشابور مرده بود، در تشییع جنازه، راهبندان
بود. ابوسعید گفت: آن پولدار کیست؟ شاگرد گفت: فلانی. ابوسعید گفت: چقدر
پول داشت؟ شاگرد گفت: 70 هزار درهم. ابوسعید گفت: پول را با او دفن کردند؟
شاگرد گفت: نه. ابوسعید گفت: پس چرا میگویی پولدار مرده است؟ او که فقیر و
دست خالی از دنیا رفته است. او اگر پول را مال خودش میدانست، با خود
میبرد. بگو یک دیوانه مرده است. خود او که مالک پول نبوده است و عمری را
به گدایی انباشته است. پول یک طرف بوده و او هم یک طرف. بعد پولها مانده و
خودش را با یک کفن در خاک دفن کردند.
پایگاه عرفان
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ