بسا یک خوردن که مانع شود لذّت از خوردنیها را بردن . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 92 مهر 16 , ساعت 4:52 عصر

میلاد اینقدر تو چشم مردم خیره شدم

همه فکر میکنن چم چرونم

نمیدونن بینشون میگردم شاید چشمای یکی شون شبیه تو باشه

شاید درد دوریت کمتر بشه میلاد

اما دریغ و درد میلاد خوشگلم که خدا از چشمای تو فقط یکی ساخته

چشمای تو بی نظیره میلادم

میلادم من با درد دوری تو چه کنم؟

میلادم اخرین دیدارمون چهارشنبه 20 شهریور 1392

میلاد دلم برات تنگ شده عزیزم

میلاد اخه دوست دارم

چرا منو اتیش زدی؟

من که از اولش گفتم فقط میخوام نگاهت کنم وهیچی ازت نمیخوام

اخه چرا اتیشم زدی میلاد

فقط میخواستم نگاهت کنم اما تو انگشت نمای مردمم کردی

حالا همه مردم به گناه نگاه کردن تو همه مردم نگاهم میکنن

ابرومو بردی میلاد خوشگلم

اما دردم اینه که بیشتر دوستت دارم

بیشتر وبیشتر ..............................






لیست کل یادداشت های این وبلاگ