چهارشنبه 92 مهر 17 , ساعت 4:10 عصر
چه جمعه ها که بی صدا غروب شد نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن. تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه!
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی...
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح. ظهر. نه! غروب شد نیامدی!!
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ