سوگند به آنکه جانم در دست اوست، برتر از بردباری با دانش چیزی باچیز دیگر گرد نیامد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 

شنبه 92 مهر 20 , ساعت 7:22 عصر


تنها و سرگردان

در میان صورتهایی خشک و بی روح,که با نگاهی سرد سوختن مرا میدیدند

بدون اینکه کمکی از آنها سر بزند

انگار هدفشان از این نگاه ها این بود که بیشتر مرا شکنجه دهند!

از همه ی آنها فرار کردم و به سرزمینی تاریک و سرد رسیدم(سرمای ابدی)

سرزمینی که در آن هیچ خورشیدی طلوع نمیکند و کسی ساکن آنجا نیست

این سرزمین تاریک آخرین پناهگاه من است

اینجا سرنوشت من است

اینجا بالاتر از سیاهی است...





لیست کل یادداشت های این وبلاگ