سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادرانِ راستین به دست آر و بر شمارشان بیفزای که به هنگام آسایش، ساز و برگ اند و به هنگام سختی، سپر . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 92 مهر 21 , ساعت 8:57 صبح

قطاری که به مقصد خدا میرفت


قطاری که به مقصد خدا میرفت لختی در ایستگاه دنیا توقف کرد و پیامبر رو
به جهانیان کرد و گفت:مقصد ما خداست کیست با ما سفر کند؟کیست که رنج و عشق توامان بخواهد؟کیست
که باور کند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذشتن؟

 قرن ها گذشت اما از بی شمار آدمیان
جز اندکی بر آن قطار سوار نشدند.از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.هر ایستگاه که قطار
می ایستاد کسی کم میشد. قطار میگذشت و سبک میشد زیرا سبکی قانون راه خداست. قطاری که
به مقصد خدا میرفت به ایستگاه بهشت رسید.پیامبر گفت:اینجا بهشت است مسافران بهشتی پیاده
شوند اما اینجا ایستگاه آخر نیست. مسافرانی که پیاده شدند بهشتی شدند.اما اندکی باز
هم ماندند.قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.آنگاه خدا رو به مسافران گفت:درود
بر شما.... راز من همین بود.آن که مرا میخواهد در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد.و آن
هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسید دیگر نه قطاری بود و نه مسافری.


 





لیست کل یادداشت های این وبلاگ