یکشنبه 92 مهر 21 , ساعت 5:6 عصر

نگو که بر نمیگردی نگو بختِ من سیاهه
نگو جاد? رفاقت حالا تنها کوره راهه
یه ستاره مهربونی توُ چشای آسمونیت
نگو سهم من نمیشه از نگاه کهکشونیت
رفتی و دلنگرونه پیچکای زرد باغم
از بهونه وا نمیشه گلای فرش اطاقم
توُ کدوم فرق? عشقی که حساب کتاب نداره؟
توُ کدوم شهری که عاشق سؤالاش جواب نداره؟
حیفه چشمای قشنگت قاب عکس من نباشه
روز عاشقانه بی تو جشن عاشقی بپا شه
دوست دارم حرف و صداتو اما بی وفا و سردی
میشنوم غیر یه جمله که میگی بر نمیگردی
رخشانه اصغری-ماه من کامل شد...!
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ