سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به پایان دو چیز نمی توان رسید : دانش و خرد . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 92 مهر 27 , ساعت 3:41 عصر

نمیدونستم الیسا به عنوان ملکه احساس انتخاب شده....

خدا وکیلی حقش بود هم زبون نیستیم ولی خیلی وقتا صداش همونیه که تو لحظه هام لازمه...

 

 

تعبت منک
ازت خسته شدم

تعبت منک عشان مالیش غیرک ولا بستغنى عنک
ازت خسته شدم چون نه جز تو کسی رو دارم ونه میتونم ازت صرف نظر کنم

وعشان بحبک مالیش مکان فی زعل أروح له الا حضنک
و چون خیلی دوستت دارم توی دلخوری هام هیچ جای دیگه جز اغوشت رو سراغ ندارم

وعشان مالیش غیرک حبیب
و چون جز تو هیچ عشق دیگه ای ندارم

لو قلت امشی توحشنی قبل ما تمشی خطوة بعیدة عنی
اگه بگی میخای بری قبل از یک قدم ازم دور بشی دلتنگت میشم

بتضحک فی وشی بمسح دموعی وبنسى لیه قلّلت منی
به روم لبخند میزنی واشکهام رو پاک میکنم و فراموش میکنم چرا با من بد رفتاری کردی

وبقول ما فیش فالحب عیب
و باخودم میگم تو عشق هیچی عیب نیست

بقلیلی برضى وبستنى منک کلمة حلوة تقولّها لیا
به کمترین ها راضی میشم و منتظر یه حرف عاشقونه از توهستم

بأسمعها بهدى وانسى انی عشت معاک أقل من العادیة واصبر علیک
تا با شنیدنش اروم بشم و فراموش کنم که با تو خیلی کم تر از لیاقتم زندگی کردم ولی بخاطرت صبر میکنم

من حبی فیک
بخاطر عشقی که نسبت به تو دارم

هتحس امتى إنی مافیش فی إیدیّا حاجة غیر انی احبک
کی میخای متوجه بشی که هیچ کاری جز دوست داشتن تو ازم بر نمیاد

وان کنت ساکتة فعشان ما تحرمنیش فی یوم من العیشة جنبک
و اگه سکوت اختیارکردم فقط به این خاطر که من رو از زندگی درک نارت محروم نکنی

وما اقدرش أعیش غیر بین ایدیک
و فقط میان دستهای تو میتونم زندگی کنم

لیه کل همک فی الدنیا تثبت بس انی مش مهمة والرای رأیک
چرا اسرار داری ثابت که من هیچ ارزشی ندارم وحرف حرفه توئه

وانی انا جنبک مالیش ولا أی کلمة وبعیش معاک صورة وخلاص
و اینکه من در کنار تو حق اظهار نظر ندارم و فقط به عنوان یک شی باهات زندگی میکنم

انا عشت عمری برضیک وبآجی کتیر انا على حساب کرامتی
همه زندگیم رو صرف راضی نگه داشتن تو کردم و خیلی وقتا ازخ ودم گذشتم

کان کل همی ان انت تغلط واسمعک بتقول حبیبتی
و فقط برام مهم بود که بهم بی احترامی کنی وبعدش من رو عزیزم صدا کنی

وعشان رضاک خسرت ناس
و برای راضی نگه داشتنت خیلی ها رو از دست دادم

بقلیلی برضى وبستنى منک کلمة حلوة تقولّها لیا
به کمترین ها راضی میشم و منتظر یه حرف عاشقونه از توهستم

بأسمعها بهدى وانسى انی عشت معاک أقل من العادیة واصبر علیک
تا با شنیدنش اروم بشم و فراموش کنم که با تو خیلی کم تر از لیاقتم زندگی کردم ولی صبر بخاطرت صبر میکنم

من حبی فیک
بخاطر عشقی که نسبت به تو دارم

هتحس امتى إنی مافیش فی إیدیّا حاجة غیر انی احبک
کی میخای متوجه بشی که هیچ کاری جز دوست داشتن تو ازم بر نمیاد

وان کنت ساکتة فعشان ما تحرمنیش فی یوم من العیشة جنبک
و اگه سکوت اختیارکردم فقط به این خاطرهکه من رو از زندگی درک نارت محروم نکنی

وما اقدرش أعیش غیر بین ایدیک
و فقط میان دستهای تو میتونم زندگی کنم




لیست کل یادداشت های این وبلاگ