شنبه 92 مهر 27 , ساعت 4:45 عصر
یه وبلاگی هست...
هم اسم وبلاگ من...
همون وبلاگی که کتابش هم چاپ شد...
خیلی دوستش دارم...
اونجا آجی جونیا از چادری شدنشون مینویسن...
من با تک تک خاطره هاشون خاطره دارم...
خوشحال میشم بهش سر بزنین...
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ