همواره بیندیشید که آن مایه زندگانی دل بینا و کلید درهای حکمت است . [امام حسن علیه السلام]
 
یکشنبه 92 مهر 7 , ساعت 5:36 عصر

+پاراو یک چیزی بگویم ؟! خیلی بد است من الان یک بغض با احتمال بارش در گلویم است از اینکه بگویم دلم برایش یک ذره کمی تنگ شده ؟!پاراو بد است ،بگو بد است ،بگو هیچ خوب نیست ،هیچ خوب نیست که وقتی یک نفری گفت سعی کن به کسی معتاد نشی ،آن زمان گفتم به کسی معتاد نمیشوم و راست گفتم ،اما حالا شده ام معتاد ِ خماری که نگاه و لبخندی روح میدمد انگار درون من ،پاراو بگو خوب نیست که دلتنگش شده ام ،که دارم به اش متعهد میشوم ،همینجوری الکی الکی ،خودم میگویم همینجور الکی الکی که نمیشود ،اما دارد میشود ،پاراو بگو بد است که نیت این روزهای ِ حافظم یک چیز است ،به حافظ هم بگو بد است که برایم میگوید"دیدار میسر شد و بوس وکنار هم " ،بگو نگوید "گل در بر و می در کف و معشوق به کام است "،بگو ته دلم را قرص نکند ،پاراو این که من یک گوشه از حافظه ی ِ خودم ،گوشیم ،لپ تاپم شده او خیلی بد است ،خیلی بد ،میدانی چرا میگویم بد است پاراو ؟!می ترسم ،میترسم نیاید ،میترسم بیاید و نماند ،میترسم بیاید و بماند و من نخواهم ،پاراو میترسم ،این از همه بد تر است !


پاراو نوشت :

1-جدی گرفته نشود !همه چیز امن و امان است !خواستم عاشقانه در کنم از خودم ! :دی ،مخاطبم زیاد داره !دقیقا 3 تا !





لیست کل یادداشت های این وبلاگ