چهارشنبه 92 مهر 10 , ساعت 4:0 عصر
عزیز دلم مریم
گویم نه یکبار به هزاربار
مریم، مریرم، مریم
چشم چو بازکردم ودیده گشادم
همه در آرزوی دیدار تو مریم
شب با نام ویاد تو مریم
خواب میروم وشاید شود صبحی
باز تو را ببینم مریم
زیبایی گل معنا ندارد
تونباشی گل معنا ندارد
به تو دل بسته ام جان مریم
بغیر تو نخواهم
همه وقت در آن لحظه رویائی
چشم زیبایی ندیدم به جز چشمان مریم
او هوری و من کافر شیدایی
چه شود درسراط بی توباشم مریم
گونه های تو روشنی دل من
حلقه گیسوی تو طناب زندانی
قدوقامت تو سرو ندارد جان مریم
به کس ننگرم چون تویی دارم
کوچه ما مشتاق وبیداراست
به یک گام نهاده تو مریم
خواهم آمد روزی به سراغت
دست نهم بردست تو جان مریم
تو بخواهی به یک لحظه من مردم
درآن وقت بیدارم که کنار توام جان مریم
همه آرزویم شده یک نگاه تو
خواب ندارد چشمانم بی تو ای مریم
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ