سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا شیفته دلداده بدان که نام نیکش بر زبانها افتاده [نهج البلاغه]
 
شنبه 92 آبان 4 , ساعت 10:32 صبح







شنبه 92 آبان 4 , ساعت 10:16 صبح









 

روز عید غدیر خم

هجدهم ذی الحجه دهم هجری قمری .

نزدیک ظهر روز دوشنبه، کاروان بزرگ پیامبر همین که به
منطقه " غدیر خم " رسیدند حضرت، مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به
سمت غدیر تغییر داده، فرمودند :

" ایها الناس، اجیبوا داعی الله، و انا رسول الله ."

ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم .

این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ  پیام مهمی فرا رسیده است. لذا فرمان دادند تا منادی ندا کند:

" همه مردم متوقف شوند، آنان که پیش رفته اند برگردند، و
آنان که پشت سر هستند، خود را سریع تر برسانند. " همچنین دستور دادند، کسی
زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن مکان برای برپایی جایگاه
سخنرانی خالی بماند.

پس از این دستور، همه مرکب ها متوقف شد، همه مردم پیاده شدند و برای توقف سه روزه خیمه زدند .

از طرف دیگر پیامبر چهار نفر از اصحاب خاص خود یعنی
مقداد، سلمان، ابوذر و عمار را فرا خوانده و به آنان دستور دادند تا جایگاه
سخنرانی را در کنار درختان کهنسال آماده سازند . آنان از روانداز شتران و
سایر مرکب ها کمک گرفته، منبری بلند ساختند و روی آن را با پارچه ای
پوشانند( منبر در میان جمعیت قرار داشت.)

با توجه به کثرت جمعیت،" ربیعه" را که صدای رسایی داشت، انتخاب کردند تا کلام حضرت را برای افرادی که دورتر قرار داشتند، تکرار کند.

مقارن ظهر، منادی حضرت رسول اکرم (ص)، ندای نماز جماعت
داد، مردم مقابل منبر جمع شدند و با پیامبر نماز جماعت را اقامه نمودند. پس
از نماز، پیامبراکرم از منبر غدیر بالا رفتند و سپس علی علیه السلام را
فرا خواندند تا در سمت راست ایشان بر فراز منبر بایستد و پیامبر نیز در
حالی که دست راستش بر شانه امیرالمومنین قرار داشت، سخنرانی تاریخی خود را
شروع کردند که بیش از یک ساعت به طول انجامید.

حضرت در ابتدا به حمد و ثنای الهی پرداختند و سپس تصریح
کردند که: باید فرمان مهمی درباره علی بن ابیطالب ابلاغ کنم که اگر این
پیام را نرسانم رسالت الهی را انجام نداده ام :

" یا ایها الرَسول، بَلـِّغ ما اُنزل الیکَ مِن رَبـِّک وَ ان لَم تـَفعَل، فَما بَلغتَ رسالته."( مائده/67)

پس از بیان جملاتی، پیامبر دست علی علیه السلام را بلند نمود و فرمودند:

" من کنت مولاه فهذا علی مولاه "

و چنین بود که " غدیر"، عید ولایت نام گرفت .




جامعه مبلغین غدیر   

www.ghadirioon.com




سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 6:0 عصر

حکایت ما آدم ها …

حکایت کفشاییه که …

اگه جفت نباشند …

هر کدومشون …

هر چقدر شیک باشند …

هر چقدر هم نو باشند

تا همیشه …

لنگه به لنگه اند …

کاش …

خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …

جفت هر کس رو باهاش می آفرید …

تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …

به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…




سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 5:35 عصر


حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری در  28 اردیبهشت 427 در نیشابور دیده به جهان گشود .

وی  به خیامی و خیام نیشابوری و
خیامی النیسابوریهم نامیده شده‌است، از ریاضی‌دانان، ستاره‌شناسان و
شاعران بنام ایران در دوره? سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از
جایگاه ادبی او است و حجةالحق لقب داشته است؛ ولی آوازه? وی بیشتر به
واسطه? نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام
را به اغلب زبان‌های زنده ترجمه نموده‌اند، ادوارد فیتزجرالد رباعیات او
را به زبان انگلیسی ترجمه کرده‌است که مایه? شهرت بیشتر وی در مغرب‌زمین
گردیده‌است.

 



. 

یکی
از برجسته‌ترین کارهای وی را می‌توان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت
خواجه نظام‌الملک، که در دوره? سلطنت ملک‌شاه سلجوقی بود، دانست. وی در
ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه
سوم و مطالعات‌اش درباره? اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی‌دانی
برجسته در تاریخ علم ثبت کرده‌است.

شماری از تذکره نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا
و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اندهر چند قول مبنی بر
این که خیام شاگرد ابن سینا بوده‌است، بسیار بعید می‌نماید. چون از لحاظ
زمانی با هم تفاوت زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود
می‌داند اما این استادی ابن سینا، جنبه? معنوی دارد.

همچنین از وی هم‌اکنون بیش از 100 رباعی برجای مانده‌است.

 

آرامگاه
خیام که در محله کهن شادیاخ در نیشابور است.عمر خیام در سده پنجم هجری در
نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛
حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و ستاره‌شناسی را فراگرفت. برخی نوشته‌اند که او
فلسفه را مستقیماً از زبان یونانی فرا گرفته بود

 

در حدود 436 - 449 هجری -  تحت
حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی درباره? معادله‌های
درجه? سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و
المقابلهبا نظام‌الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش
به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلال‌الدین
ملک‌شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانه?
اصفهان را به‌عهده گیرد. او هجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او
زیج ملکشاهی تهیه می‌شود و در همین سال‌ها طرح اصلاح تقویم را تنظیم
می‌کند. تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلال‌الدین ملکشاه شهره‌است،
اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام به‌عنوان اختربین
در دربار خدمت می‌کرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت در همین سال‌ها
مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من
مصادرات اقلیدس را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریه? نسبت‌ها را شرح
می‌دهد. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری
قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال 465 - 479  هجری  -
اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب
شده بود، ترک کرد. احتمالاً در آن‌جا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را
نوشت. رساله? مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالاً در همین سال‌ها
نوشته شده‌است. غلامحسین مراقبی گفته‌است که خیام در زندگی زن نگرفت و همسر
برنگزید.

 









سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 5:13 عصر



غفلت کرده‌ای مادر !
پشتِ یک قلبِ عاشق
فرزندت آرام آرام می‌‌میرد
و تو فراموش کردن را
به من نیاموختی
 مادر !
به من بیاموز چگونه دوست نداشته باشم کسی‌ را که دوستم ندارد؟
مرا دریاب مادر !
خالی‌ِ لحظه‌هایِ من پر از اندوهی ژرف است
که مرا به نبودن نزدیک و نزدیک تر می‌کند
مادر !
از ضربانِ قلبِ من بگیر این غمِ کشنده را
من آرام آرام می‌میرم

 




<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ